خــلدستان طریقت

ساخت وبلاگ
۩۩☫ از پیر(طریقت)است این طرفه سخن ☫۩۩ دررهگذر آمد وشد پاک شدیم با پاکی خود چگونه چالاک شدیم ازپیر (طریقت)است این طرفه سُخن از خاک برآمدیم وُ در خاک شدیم بعد از غروبِ سرد، تَشَر می زندمرا امشب دوباره سازِ دگر می زندمرا وقتی دهانِ پنجره ها بسته می شودآنجا سکوت یکسره پر می زندمرا خورشید ِ سربه چاه در این زمهریرِ سرددر لا به لای قافیه سر می زند مرا وقتی زبانِ باهنران را بُریده اندهر بی هنر به دشنه تبر می زند مرا بُغضِی شبیه سرودِ کبوتراندر کوچه های حنجره سر می زند مرامن در کلاف شعر حقیقت نشسته ام نظم (طریقت)ست که در می زند مرا ! ۩۩☫ یونسکو (طریقت) حکایات حکیمانه ☫۩۩ ☑️وقتی جنگ جهانی دوم پایان یافت، از تمام دنیا هیئت‌هایی به آمریکا رفتند تا برنامه ای بریزند که پس از جنگ چه باید کرد که جنگ جهانی سومی روی ندهد. یک هیئت نیز از ایران رفت که شامل دکتر غنی، انتظام، قاسم‌زاده، تیمسار جهانبانی ... و البته دکتر سیاسی هم بود.در سانفرانسیسکو هیئت ایرانی گل کرد! زیرا در جلسات، سایرین هرکدام پیشنهاد می کردند که مثلاً تمام دنیا را باید خلع سلاح کرد تا جنگ نشود! یکی گفت که همه مردم را باید سیر کرد تا جنگ نشود! یکی گفت که تمام ثروت ها را باید تقسیم کرد تا دنیا متعادل شود! جمعی می گفتند که باید مرزها را برداشت تا جنگ های توسعه طلبانه پیش نیاید. ناگفته پیداست که هیچ کدام پیشنهادها عملی نبود و از جلسات خصوصی تجاوز نمی کرد و به جلسه عمومی نمی رسید. تا این که یک روز دکتر سیاسی که به زبان انگلیسی و فرانسه مسلط بود، رفت پشت تریبون و نگاهی عالمانه و مصداق عاقل اندر سفیه به حضار انداخت و گفت:خیر آقایان! جنگ نه مربوط به شکم است و نه ثروت و نه مرز!! جنگ و دعوا تنها نتیجه جهل است!مردم با فر خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 2 تاريخ : چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:03

۩۩☫ زاهد اهل (طریقت( شعر شد روز ازل (خلدستان) ☫۩۩۩ قد وُ بالای تو رعـنا ،چون شده ضرب المثل چشم وُ ابرو وُ لبت ، چون مطلعِ بیت الغزل شب که خورشید رُخت روز مرا رَخشان کنددل یقین دارد که هستی مرکز برج حَمَل قُوتِ قالب کو؟ : لب شیرینِ شیرینِ تو بود ،فطریه: با ید بپردازم بهائی چون عسل رقص موزونی چه خوش خال وُ چه خطِ ابرویی،این غزل را من سرودم قالبش بحر رَمَل قصّه ی عشق است پیکاری که من دارم بیانعاشقی، معشوق می خواهد توئی اهل عمل عالَم از شور و شر عشاق بُنیاد آمده باز فردوس برین بوس و کنارست وُ بغل عاشقی می گفت: پنهانی بدان معشوقه مستچهره از آشیخ پوشاندن نباشد : مبتذل زاهدِ اهل(طریقت) کی؟ تروشروی کند باده ی مهر وُ محبّت : شعر شد روز ازل شرط کردم به جهانِ گذران خنده کنم به نشاط و خوشی و عیشِ جهان خنده کنم شرط کردم غم و اندوه به دل ره ندهم به غم و غصه و اندوهِ زمان خنده کنم شرط کردم که دگر دل به کفِ کس ندهم به چنین بازی پُر شور و فغان خنده کنم شرط کردم که دم از مهر و محبت نزنم به وفاداری و عشقِ همگان خنده کنم شرط کردم که زنم مُهرِ خموشی بر لب لب ببندم ز سخن از دل و جان خنده کنم شرط کردم که ز حسرت نگدازم چون شمع هر کجا انجمنی هست عیان خنده کنم شرط کردم که شوم رند و خراباتی و مست در سرِ کوی خراباتِ مغان خنده کنم شرط کردم که شوم شاعرِ خوش‌نغمه ی مست سالک اَهل (طریقت) صفتان ، خنده کنم موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، نثر ( ارائه ی مطلب)، خاطرات، آثارچاپ شده، مطالب دردست چاپ، خبر ـ اطلاعیه، دوبیتی__________ ====== برچسب‌ها: خلدستان طریقت, دوبیتی, اشعار, نثر خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 3 تاريخ : چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:03

۩۩۩ ☫ اشعار: شعر شیرین(طریقت)گلشن دیرینه است ۩۩۩ انجمن را این زمان از باده های ناب نیستباده نابی به دست آید به غیر از آب نیست استکانی جای جامِ می ناب است نا ب نقش مینائی ندارد جز خیال و خواب نیست مطربان در محفل ارباب در ماتم ببین شاهدان بزم کورند جز ناباب نیست مِهرورزان هم فراواند لیکن در خفا ماهرویان را قرار جلوه‌ی مهتاب نیست شادمان در ظاهرند این نوجوانان پیررا پیرِ شیخ آسا فراوانند شیخ شاب نیست لیلی وُ مجنون(چرا) عذرای وامقِ زاده را هست شیرینی ولی در مسجد وُ محراب نیست ابن سینا و ابوریحان :فردوسی کجاست نامی از آموزگارِ ثانی ِ فاراب نیست شعر شیرین(طریقت) گلشنِ دیرینه استبر مشامم می رسد شعر گلابی آب نیست باز کن لب را که جز صلح وُ صفائی باز نیست با شکرخنده‌ بگــو : خود آب بقائی باز نیست بگشا طرّه‌ی مشکین و بیفشان بر رویکه به شب بارگه صبح و مسائی باز نیست چون کنی باز ز گیسوی پریشان گرهیگره از کار فرو بسته‌ی مائی باز نیست گر فکنده‌ست فلک بر رخ تقدیر حجابچهره بنمای که اسرار قضائی باز نیست چون کلید در رحمت به کف رأفت توستبنما تا در ِ احسان و عطائی باز نیست آشکارا شود از لطف رخت حسن خداتو اگر صورت اعجازنمائی باز نیست ز گریبان به در آور سرِ انگشت که تاصورت ماهرخ و مهرلقائی باز نیست تو به یک عشوه زدایی ز دو عالم غم و دردچون به یک لحظه سرِ زلف دوتائی بازنیست همه‌ی لاله رخان لب بگزند از حیرتگر به رأفت، دهن لعل ربائی باز نیست انجمن را نسزد شادی این مِهروَشانسرِ مینای مِی مِهر وُ وفائی بازنیست رهرو راه(طریقت) همه اندر طلب اوست تو راخوشتر آنست که دستی بر دعائی باز نیست ادامه مطلب #خــُلدستان طریقت(سخن طنز) #محمد مهدی #طریقت خــُلدستان طریقت(پیر طریقت)۩محمد مهدی طریقت ↘خطبه موضـ خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 2 تاريخ : چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:03

معماری آن طوری است که اهل خانه و مهمانان در آن احساس آرامش کنند و به‌دوراز اِشراف همسایگان و تسلط چشم نامحرم زندگی کنند. خانه محمود سرتیپی مربوط به سدهٔ ۱۳ ه. ق. است و در اصفهان، خیابان ملک، بن بست عبداللهی، کوی پاقلعه واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۵۴ با شمارهٔ ثبت ۱۱۴۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. خانه محمود سرتیپی مربوط به سده ۱۳ ه.ق است.بنادرمجموع شامل چند خانه، دیوان‌خانه، حمام، نارنجستان، اتاق‌های سه‌دری و پنج‌دری، چایخانه و برج مراقبت، میدان اسب‌دوانی و حسینیه است در محله فروشان خمینی‌شهر (سده) قرار دارد. ساخت این خانه را به سرتیپ محمدحسین خان امینی سدهی، فرمانده ذل السلطان، حاکم وقت اصفهان در زمان ناصرالدین شاه ، نسبت می‌دهند و ساخت بسیار زیبایی از زمان قاجار است.مجموعه فضاهای بسته این خانه در سه جبهه حیاط مستطیل شکلی قرار گرفته اند که دو جبهه شمالی و جنوبی آن از جبهه سوم مرتفع ترند. مهم ترین فضای خانه تالار جبهه شمالی است که به شکل نیم صلیبی می باشد و با دو اتاق سه دری طرفین خود کاملا مرتبط است. این تالار دارای تزیینات فراوان نقاشی روی گچ در دیوارها و سقف است. در سقف تالار جبهه شمالی نقاشی پرکاری وجود دارد که متاثر از نقاشی های اروپایی است. این فضا همچنین دو ردیف قطاربندی در دیوارهایش دارد و با ارسی سه دهنه ای به حیاط باز می شود. نمای جبهه جنوبی دارای ارتفاع و تقسیمات کاملا مشابه با نمای مقابل خود است، اما فضاهای این دو جبهه مشابه یکدیگر نیستند. جبهه جنوبی شامل سه اتاق سه دری و دو فضای کفش کن در بین آنها است. اتاق های سه دری در جبهه های شمالی و جنوبی ارتفاعی معادل تالار خانه دارند و مرتفع بودن این اتاق ها، تعبیه نورگیرهایی را در بالای درهایی خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 16 ارديبهشت 1403 ساعت: 23:11

۩۩☫برآستان جانان(طنز) ورژن جدید / غم مخور ☫۩۩ بر لب آمد گر ز بى‏ پولى تو را جان، غم مخوريا تو را در زندگانى نيست سامان، غم مخور گر چه آزادند دزد و رانت‏خوار و مختلسدر عوض روزنامه‏ چى باشد به زندان، غم ‏مخورقيمت گور و كفن هرچند بالا مى ‏روددر مقابل، نرخ انسان هست ارزان غم مخوراى كه دارى مدرك ليسانس و خدمت كرده ‏اىعرضه كن سيگار در كنج خيابان، غم مخور گرچه دانشگاه آزاد از تو ميليون ‏ها گرفتليك يك شاهى نيرزد مدرك آن، غم مخورچون جرايد جمله تعطيل موقّت ! مى ‏شوندچيزهاى ديگرى آيد به ميدان، غم مخورنوبت فرزندسالارى رسيد، اى زن ‏ذليلسلطنت را نيست درين خانه سلطان،غم مخورروزگارى در كوير و غيره سدها ساختندگر به جاهاى دگر باريد باران، غم مخورمصلحت را مى ‏دهد تشخيص، از ما بهتران صحبت از مجلس نكن، بهر وكيلان غم مخورگر (طریقت) ناگهان ترمز بريد و تند رفتچون از اوّل كنده بود از جاى، فرمان، غم مخور«شاعر»! اينجا تا به قبرستان دو فرسنگ است، ولي«هيچ راهى نيست كان را نيست پايان، غم مخور» ۩#خــُلدستان طریقت (طنز+غم مخورجدید )۩#محمد مهدی #طریقت ۶ اسفند سال ۱۳۷۷ شمسی «ابوالحسن ابتهاج» مدیر «سازمان برنامه» در دوره پهلوی درگذشت و خاطراتش را باقی گذاشت که در آن پُر از مطالب جالب است.، ابتهاج از سال ۱۳۳۳ شمسی مدیر سازمان برنامه ایران شد و ۴ سال بیشتر دوام نیاورد؛ رفت که رفت! تاریخ چنین روایت می‌کند که وی معتقد به برنامه‌ریزی کلان برای اداره کشور بود که البته معلوم است نه دولت پهلوی، نه سیاست‌مداران آن روزگار و نه حتی شاه پهلوی و درباریان نمی‌توانستند با این موضوع کنار بیایند. ابتهاج که زبان تند و تیزی هم داشت تقریبا همیشه با همه و حتی شخص شاه پهلوی درگیر بود و حتی یک‌بار هم به یک اتهامی فرستادندش داد خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 9 تاريخ : يکشنبه 16 ارديبهشت 1403 ساعت: 23:11

۩۩۩ ☫ عاشق شهدشهادت ☫ ۩۩۩ خالق شــهد محبت شدحسین(ع)یا قتیل دشت غربت شد حسین(ع) آن گـُل صحــــــرا نبـــرد کـــربـــلااز صفای آل عصمت شد حسین(ع) ای که جانت سوخت از لب تشنگیشاهد بزم صداقت شد حسین(ع) آن قــدر ســـوز عطــــــش بالا گرفتآبــروی اهل عصمت شد حسین(ع) تشنه ام تشنه ترم کن ای شهیدعاشق شهـد شهادت شد حسین(ع) در حقیقت برتـــــرین آزاد مَــــردبا نگاهی از محبت شد حسین(ع) عاشق عشق ( طریقت) گشته امراهی راه سعا دت شدحسین(ع) ۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩_____۩۩۩ محمد مهدی طریقت ۩۩۩ موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت مذهبی، سیاسی، خبر ـ اطلاعیه، بدون شرح، گوناگون __________ ====== برچسب‌ها: شهادت, صادق, آل طریقت, تسلیت خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 8 تاريخ : يکشنبه 16 ارديبهشت 1403 ساعت: 23:11

۩۩۩ ☫مرا از گوشهءچشمش (طریقت)درنظر دارد ☫ ۩۩۩ همه یِ پنجره ها سمت خیابان شده است تازگی جلوه خورشید درخشان شده است پرده را پس بزن و با همه زیبائی هاسادگی دیدن گلچهره خندان شده است زنبقی را که سر دوشِ در وُ دیوار است شانه کن خرمن موهای پریشان شده است عاشقی، رهگذر کوچه زیبایی هاست چاره کن مستی انگور پشیمان شده است بوسه ای از چون لعل وُ بدخشان داردخنده کن خاطره ای سخت گریبان شده است گفت : با شعر (طریقت) که علاج من دیوانه شدیباده ای صاحب سرمایه وُ سامان شده است شده ضرب المثلِ چاله به چاه افتادن صادق الوعد چرا؟جاده حیران شده است ***** منم فرهادِ شیرینی که شیرینی شکـر داردمــرا دادست فرمانی که شیرینی ضـرر دارد لسان الغیب فرمودست:عشق آسان نمود اول گـذر از کـوچهء معشوق هزاران درد سـر دارد شبی گفتم که ای غافل بیا دل را بـه دریا زنندانستم کـه این دریا بسی موج وُ خطر دارد به روی لب بزن مُهر و فغان وُ ناله کمتـر کنکه هـر دلـداده یاد از نغمه ی مرغ سحر دارد اگــر دنیا بهـــم ریـزد بـه سر وقتم نمی آیدهمان زیبای نازک دل که وحشت از بشر دارد نسیـمِ تـازه می ریـزد در امـواج خیـال انگیز هـزاران تـار ابــریشم نگـارم تا کــمر دارد هـوای سرزمینم را نماید مُشک، عطـرآگینصبـا در خرمنِ زلفش به بدبختی گـذر دارد من آن فرهادِ شیرینم که شیرین مختصرگیردمرا ازگوشهء چشمش (طریقت) درنظر دارد شاعر: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال رامُطرب :طرب نواز همه شور و حال راپر می زند دلم به هوای غزل، غزل گویم غزل : بغل نکنم ابتذال را گیرم به فال نیک بگیرم بهار راچشم و دلی برای تماشا شمال رادیوان چارفصل اَدب را ورق زدمدیوانه سبزه زار سرآغاز سال را کال آمده است پرسش ما در جواب فالمال وُ منال وُ حوصله قیل وُ قال را پر م خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 9 ارديبهشت 1403 ساعت: 1:39

۩۩☫برآستان جانان : وادی اهل(طریقت ) هم بسی اشعار ☫۩۩۩ از درون حاکــمان اصرار ، پیدا مى‌شودهرچه می‌ جوئـید در بازار ، پیدا مى‌شود گرچه نرخش با ملائک رفته بالا! این دلارکورىِ چشمان استکبار ، پیدا می‌شود دار، نایاب است اگر، مجرم درین کشور زیاددر حریم کبریا ، هم کــار پیدا می‌شود مشکل کار وطن حل شد ، خدا را شکرکن گر چه گاهى بیشتر بیکار پیدا می‌شود راه مشکل نیست لیکن، جز معاشى مختصربا معاشی مختصر ، امرار پیدا می‌شود از در وُ دیوار گُل مى‌بارد، اینجا واضح استگاه در باغ پر از گل ، خار پیدا می‌شود عاشق صادق در این عالم شبیه کیمیاستعاشق آشفته ! همچون یار پیدا می‌شود حمل وُ نقل کشورى هم مرتفع شدبا اُلاغ هر کجا حمال باشد ، بار پیدا می‌شود مى بخور! منقل بسوزان! مردمان راضى مکنمختصر حاشا کنى ، دیوار پیدا می‌شود در تمام مملکت استاد طوسی وار نیستنرگس بیمار هم بسیار پیدا می‌شود پول اگر آمــد بدستت، می‌توانى کت بخرکت خریدی، خود بخود شلوار پیدا می‌شود گاه اگر با مصلحت بالا و پایین می شود چارپایانی که در آمـــار پیدا می‌شود گر ببینى جمعیت افتان وُ خیزان می‌رودسنگ گاهى در ره هموار پیدا می‌شود با کُت وُ شلوار هم در جمع اِفشا می‌کنمدزد در داروغـه وُ سیار پیدا می‌شود من نمی‌فهمم ولى، در بعضى از اوقات روزبا چه جرأت دزد در انظار پیدا می‌شود از قوانین طبیعت لحظه‌اى غافل مَشوخر که باشد ، کم کمک افسار پیدا می‌شود آنچه بر ما می‌رود از ماست! باور می کنی آستین عالِمان هم ، مار پیدا می‌شود فرصتى پیدا شد و شعرى سرودم، ای عزیز وادیِ اهل(طریقت) هم بسی اشعار پیدا می‌شود خــُلدستان طریقت( صفحه :از درون حاکمان)۩# محمد مهدی طریقت ح(طریقت)محمّدمهدی طریقت موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت ملی، غزلیات، برآستا خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 9 ارديبهشت 1403 ساعت: 1:39

عمر می گذرد ایام و سنوات سپری می شود ؛خوشا آنان که پیش از مرگ در این خاکدان خرقه خاکی را از تعلقات تهی کردند و سبکبارانه زیستند ؛ در ادامه درهای معنا به روی آنان گشاده شد و افقهای متعالی را نظاره گر شدند:چون در معنی زنی بازت کنند پرِّ فکرت زن که شهبازت کنند مثنوی ؛ دفتر اوّل مولانا در توصیف پیامبر اکرم(ص) می گوید: از آنجا که جانِ گرامی آن عزیز از همه کدورتها پاک شده بود به هر جا می نگریست خدا را مشاهده می کرد:«وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ » ؛(بقره؛115) چون محمد پاک شد زین نار و دود هر کجا رو کرد وجه الله بود مثنوی ؛ دفتر اوّل خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 9 ارديبهشت 1403 ساعت: 1:39