۩۩☫برآستان جانان(طنز) ورژن جدید / غم مخور ☫۩۩ بر لب آمد گر ز بى پولى تو را جان، غم مخوريا تو را در زندگانى نيست سامان، غم مخور گر چه آزادند دزد و رانتخوار و مختلسدر عوض روزنامه چى باشد به زندان، غم مخورقيمت گور و كفن هرچند بالا مى روددر مقابل، نرخ انسان هست ارزان غم مخوراى كه دارى مدرك ليسانس و خدمت كرده اىعرضه كن سيگار در كنج خيابان، غم مخور گرچه دانشگاه آزاد از تو ميليون ها گرفتليك يك شاهى نيرزد مدرك آن، غم مخورچون جرايد جمله تعطيل موقّت ! مى شوندچيزهاى ديگرى آيد به ميدان، غم مخورنوبت فرزندسالارى رسيد، اى زن ذليلسلطنت را نيست درين خانه سلطان،غم مخورروزگارى در كوير و غيره سدها ساختندگر به جاهاى دگر باريد باران، غم مخورمصلحت را مى دهد تشخيص، از ما بهتران صحبت از مجلس نكن، بهر وكيلان غم مخورگر (طریقت) ناگهان ترمز بريد و تند رفتچون از اوّل كنده بود از جاى، فرمان، غم مخور«شاعر»! اينجا تا به قبرستان دو فرسنگ است، ولي«هيچ راهى نيست كان را نيست پايان، غم مخور» ۩#خــُلدستان طریقت (طنز+غم مخورجدید )۩#محمد مهدی #طریقت ۶ اسفند سال ۱۳۷۷ شمسی «ابوالحسن ابتهاج» مدیر «سازمان برنامه» در دوره پهلوی درگذشت و خاطراتش را باقی گذاشت که در آن پُر از مطالب جالب است.، ابتهاج از سال ۱۳۳۳ شمسی مدیر سازمان برنامه ایران شد و ۴ سال بیشتر دوام نیاورد؛ رفت که رفت! تاریخ چنین روایت میکند که وی معتقد به برنامهریزی کلان برای اداره کشور بود که البته معلوم است نه دولت پهلوی، نه سیاستمداران آن روزگار و نه حتی شاه پهلوی و درباریان نمیتوانستند با این موضوع کنار بیایند. ابتهاج که زبان تند و تیزی هم داشت تقریبا همیشه با همه و حتی شخص شاه پهلوی درگیر بود و حتی یکبار هم به یک اتهامی فرستادندش داد, ...ادامه مطلب
۩۩۩ ☫ عاشق شهدشهادت ☫ ۩۩۩ خالق شــهد محبت شدحسین(ع)یا قتیل دشت غربت شد حسین(ع) آن گـُل صحــــــرا نبـــرد کـــربـــلااز صفای آل عصمت شد حسین(ع) ای که جانت سوخت از لب تشنگیشاهد بزم صداقت شد حسین(ع) آن قــدر ســـوز عطــــــش بالا گرفتآبــروی اهل عصمت شد حسین(ع) تشنه ام تشنه ترم کن ای شهیدعاشق شهـد شهادت شد حسین(ع) در حقیقت برتـــــرین آزاد مَــــردبا نگاهی از محبت شد حسین(ع) عاشق عشق ( طریقت) گشته امراهی راه سعا دت شدحسین(ع) ۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩_____۩۩۩ محمد مهدی طریقت ۩۩۩ موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت مذهبی، سیاسی، خبر ـ اطلاعیه، بدون شرح، گوناگون __________ ====== برچسبها: شهادت, صادق, آل طریقت, تسلیت بخوانید, ...ادامه مطلب
۩۩۩ ☫مرا از گوشهءچشمش (طریقت)درنظر دارد ☫ ۩۩۩ همه یِ پنجره ها سمت خیابان شده است تازگی جلوه خورشید درخشان شده است پرده را پس بزن و با همه زیبائی هاسادگی دیدن گلچهره خندان شده است زنبقی را که سر دوشِ در وُ دیوار است شانه کن خرمن موهای پریشان شده است عاشقی، رهگذر کوچه زیبایی هاست چاره کن مستی انگور پشیمان شده است بوسه ای از چون لعل وُ بدخشان داردخنده کن خاطره ای سخت گریبان شده است گفت : با شعر (طریقت) که علاج من دیوانه شدیباده ای صاحب سرمایه وُ سامان شده است شده ضرب المثلِ چاله به چاه افتادن صادق الوعد چرا؟جاده حیران شده است ***** منم فرهادِ شیرینی که شیرینی شکـر داردمــرا دادست فرمانی که شیرینی ضـرر دارد لسان الغیب فرمودست:عشق آسان نمود اول گـذر از کـوچهء معشوق هزاران درد سـر دارد شبی گفتم که ای غافل بیا دل را بـه دریا زنندانستم کـه این دریا بسی موج وُ خطر دارد به روی لب بزن مُهر و فغان وُ ناله کمتـر کنکه هـر دلـداده یاد از نغمه ی مرغ سحر دارد اگــر دنیا بهـــم ریـزد بـه سر وقتم نمی آیدهمان زیبای نازک دل که وحشت از بشر دارد نسیـمِ تـازه می ریـزد در امـواج خیـال انگیز هـزاران تـار ابــریشم نگـارم تا کــمر دارد هـوای سرزمینم را نماید مُشک، عطـرآگینصبـا در خرمنِ زلفش به بدبختی گـذر دارد من آن فرهادِ شیرینم که شیرین مختصرگیردمرا ازگوشهء چشمش (طریقت) درنظر دارد شاعر: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال رامُطرب :طرب نواز همه شور و حال راپر می زند دلم به هوای غزل، غزل گویم غزل : بغل نکنم ابتذال را گیرم به فال نیک بگیرم بهار راچشم و دلی برای تماشا شمال رادیوان چارفصل اَدب را ورق زدمدیوانه سبزه زار سرآغاز سال را کال آمده است پرسش ما در جواب فالمال وُ منال وُ حوصله قیل وُ قال را پر م, ...ادامه مطلب
۩۩☫برآستان جانان : وادی اهل(طریقت ) هم بسی اشعار ☫۩۩۩ از درون حاکــمان اصرار ، پیدا مىشودهرچه می جوئـید در بازار ، پیدا مىشود گرچه نرخش با ملائک رفته بالا! این دلارکورىِ چشمان استکبار ، پیدا میشود دار، نایاب است اگر، مجرم درین کشور زیاددر حریم کبریا ، هم کــار پیدا میشود مشکل کار وطن حل شد ، خدا را شکرکن گر چه گاهى بیشتر بیکار پیدا میشود راه مشکل نیست لیکن، جز معاشى مختصربا معاشی مختصر ، امرار پیدا میشود از در وُ دیوار گُل مىبارد، اینجا واضح استگاه در باغ پر از گل ، خار پیدا میشود عاشق صادق در این عالم شبیه کیمیاستعاشق آشفته ! همچون یار پیدا میشود حمل وُ نقل کشورى هم مرتفع شدبا اُلاغ هر کجا حمال باشد ، بار پیدا میشود مى بخور! منقل بسوزان! مردمان راضى مکنمختصر حاشا کنى ، دیوار پیدا میشود در تمام مملکت استاد طوسی وار نیستنرگس بیمار هم بسیار پیدا میشود پول اگر آمــد بدستت، میتوانى کت بخرکت خریدی، خود بخود شلوار پیدا میشود گاه اگر با مصلحت بالا و پایین می شود چارپایانی که در آمـــار پیدا میشود گر ببینى جمعیت افتان وُ خیزان میرودسنگ گاهى در ره هموار پیدا میشود با کُت وُ شلوار هم در جمع اِفشا میکنمدزد در داروغـه وُ سیار پیدا میشود من نمیفهمم ولى، در بعضى از اوقات روزبا چه جرأت دزد در انظار پیدا میشود از قوانین طبیعت لحظهاى غافل مَشوخر که باشد ، کم کمک افسار پیدا میشود آنچه بر ما میرود از ماست! باور می کنی آستین عالِمان هم ، مار پیدا میشود فرصتى پیدا شد و شعرى سرودم، ای عزیز وادیِ اهل(طریقت) هم بسی اشعار پیدا میشود خــُلدستان طریقت( صفحه :از درون حاکمان)۩# محمد مهدی طریقت ح(طریقت)محمّدمهدی طریقت موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت ملی، غزلیات، برآستا, ...ادامه مطلب
۩۩۩ ☫ اشعار(طریقت)دوبیتی ۩۩۩ ظالم کمی آهسته تر "ایران" همــه خوابیده انددرخوابِ بعد از انقـــلاب : صدهاستاره چیده اند در فصل«کرونا» شدبسی در خاک وُخون تقدیرماندر خاک وُ خون افتادگان ، بنــــد گرانی دیده اند پیری جامعه ایران (از هر ۳ نفر یک نفر بالای ۶۰ سال) بسیار تلخ تر از کروناست. از تجربه های جهانی استفاده کنید و اجازه ندهید دوباره کشور، به یک باره در یک پاندمی مرگ گرفتار شود. فردا خیلی زود فرا می رسد. عصر ایران؛ سجاد بهزادی- حالا همه نگرانی های جمعیت این شده است که ایران طی چند سال آینده یکی از سال خورده ترین کشورهای دنیا و در ۳۰ سال آینده پیرترین کشور جهان می شود.این چالش البته مخصوص ایران نیست و مسئله ای جهانی است.تحقیقات نشان میدهد در طول ۳۰ سال آینده، سالمندان حدود ۲۰ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند و سازمان بهداشت جهانی تخمین زده تا سال ۲۰۵۰ جمعیت سالمندان به دو میلیارد نفر برسد. بر اساس آمارهای رسمی، جهان ما هر روز پیرتر می شود. گفته می شود تقریبا ۹۰۰ میلیون نفر در جهان بالاتر از ۶۰ سال سن دارند و تا سال ۲۰۵۰، ۲ میلیارد نفر یا ۲۲ درصد از جمعیت کره زمین در این سن خواهند بود، در حالی که در سال ۲۰۱۵، این جمعیت ۹۰۰ میلیون نفر بوده است و امروزه ۱۲۵ میلیون نفر در سن ۸۰ سال یا بیشتر هستند. اما به راستی چه کسانی و با کدام شعار و برنامه ریزی سبب شده اند جمعیت ایران ، به سوی سالخوردگی برود و چرا گفته می شود وضعیت سالخوردگی جمعیت در کشور ایران بحرانی تر از دیگر کشورهای جهان است؟ به اعتقاد کارشناسان، موالید در کشور از سال ۹۵ تا کنون سیر نزولی دارد و جمعیت زنان سالمند رو به افزایش است. براساس استانداردهای جهانی، اگر آمار جمعیت سالمندی نسبت به سایر گروه های سنی در یک کشو, ...ادامه مطلب
۩۩۩ ☫اهل(طریقت) یم، چنار تناوریم ☫ ۩۩۩ از سرنوشت خویش اگر سر در آوریم تــا عاقبت به خیر شدن باور آوریم روزی که کنده شدیم ازمیان خاک پیغام نوظهور چو پیغمبــر آوریم خواهی نخواهی از سر جان ما گذشته ایم ذکرِ شهادتین چو قمبر بر آوریم ما چون پیمبران پیــام ارادتیـــم تا با قصیده ها وُغـــزل سر آوریم باشد ردای مثنویم اندکی بلند از تن قبای کهنهء خود را در آوریم دنیا متاع بی خــردان را نمی خرد ما هم مطاع خویش بدین زیور آوریم باید برای کوفتن خرمن جهان ما خرکشان به جلوه یِ گاو نر آوریم با حکم سر نوشت به هر سمت دُرّفشان چون تخته پاره پاره به دریا شَرّ آوریم* در این جهان هیچ نگنجد خیال تو وصف تو را چگونه در این دفتر آوریم؟! باور نمیکنی تو اگر عشق را به حزن ما را بگو دو دیدهء خونین تر آوریم بگشایی و ببندی فرقی نمی کند بر ما مباد رو به سوی دیگر آوریم فتوی بده تو پیر مغان را شیوخ شهر... تا سینه چاک ،عرقه بخون منبر آوریم اهل (طریقت)یم ، چـنـارِ تناوریم با ما بگو که جام می وُ ساغر آوریم... خــُلدستان طریقت ( صفحه :قصاید)۩# محمد مهدی طریقت ح(طریقت) محمّدمهدی طریقت __________ ====== برچسبها: خلدستان طریقت, ای, طریقت, مفشان گوهرطبع نبوی بخوانید, ...ادامه مطلب
۩۩۩ ☫ بوسه میگیرد (طریقت) آن لبانِ لعل را ☫۩۩۩ ای سراپا شعله وُ گرما ، در آغوشم بگیر بی تو من میمیرم از سرما،در آغوشم بگیر با نگاهت شور و مستی ریز بر جام دلم هرکجا دیدی مرا ، آنجا در آغوشم بگیر چشم من چون قاب عکسِ خالی ازتصویرتست عکس خود بر دیده ام بنما ، در آغوشم بگیر سینه ام لبریز وُ دل در التهاب از عشق تو فارغم کن از غمت ، بازآ ، در آغوشم بگیر نازنین ، آرام جانم ، روز و شب در لحظه ها بی تو تنها میشوم ، تنها در آغوشم بگیر با دل بی حوصله بازی چرا؟ ای گل ، نکن وعده ی امروز را فردا ، در آغوشم بگیر بوسه میـگیرد (طریقت) آن لبان لَــعل را همزمان با بوسه ی لبها ، در آغوشم بگیر ادامه مطلب خــُلدستان طریقت(بوسه (رَم ازآل=آریایی )۩محمد مهدی طریقت ↘خطبه دوم __________ ====== برچسبها: پیشکش, اهل, طریقت, 1403 بخوانید, ...ادامه مطلب
۩ ۩☫ نظم خلدستان (طریقت)قصیده ☫ ۩۩ ۩ خوشگلتر از همیشه به سمتم وزیدهای مردی شکست خوردهتر از من ندیدهای از من مخواه ساکن محفل گذر کنم وقتی مثالِ پیله به شعرم تنیدهای ازخاطرم نرفته همان فرصت نخست گفتی چقدر حوصله داری، تکیدهای ما سرنوشت مشترکی را رقم زدیم آدم: بهشت، تو هم سیب چیدهای این نظم را به نزد تو تقدیم میکنم یعنی تو این مجادله را: آفریدهای دارم به روزگار خودم غبطه میخورم حالا که صاف و ساده مرا برگزیدهای حالا خیال میکنم اینجا نشستهای, ...ادامه مطلب
با گره خوردن این تفکر به بحث غیرممکن بودن حکومت شرعی در این معنا بنابر کتاب "دولت ناممکن"، حلاق در مصاحبه ای با معهدالعالم للدراسات در سال 2017 که به ترجمه ی حمیدرضا تمدن و تحت عنوان �شریعت، اسلام گرایی و دولت سکولار مدرن� در پرونده ی مذکور درج شده است، کار خود را متفاوت از کار علی عبدالرازق در بی اعتبار کردن حکومت شرعی میخواند، ازآنروکه عبدالرازق میخواست با بی اعتبار کردن حکومت اسلامی، راه را برای مدرن کردن سیاست بر اساس الگوی سکولاریسم غربی باز کند درحالیکه سیاست مدرن، چیز شومی است و علت غیرممکن بودن حکومت شرعی با شریعت فعلی نیز همین مدرن بودن آن است. حلاق، شریعت را به خاطر توجهش به اخلاق دوست دارد درحالیکه مدرنیته پیوسته میل به اخلاق زدایی ازجمله از شریعت دارد و حکومت بی اخلاق، دشمن مردم خودی و بیگانه است: �از نظر ساختار داخلی، استعمار اسرائیل از حکومت کشور مدرن مستثنی نیست، بلکه صرفا نمونه ای پیشرفته از آن است. برای درک پتانسیل دولت مدرن میتوان ویژگی های آن را در مورد اسرائیل به شکلی آسان تر از سایر موارد تشخیص داد، همانطورکه رشد سرطان در یک مورد پیشرفته بهتر تشخیص داده میشود. با این حال، این بدان معنا نیست که ساختار بیماری در مراحل اولیه وجود ندارد یا کمتر کشنده است. همانطورکه در کتاب آینده ام درباره ی شرقشناسیتوضیح خواهم داد، دولت مدرن ذاتا به مجموعه ای از مواضع، ازجمله انسان زدایی و اقدام به کشتار دسته جمعی تمایل دارد. بنابراین هر دولتی به دلیل حاکم بودن قادر به نسل کشی است؛ البته این بخشی از داستان پیچیده ای است که در کتاب آینده ام که در بالا ذکر شد، به تفصیل درباره ی آن صحبت خواهم کرد. اما به عنوان مثال، و نه به طور خاص، دولت آماده ی انجام بسیا, ...ادامه مطلب
۩۩۩ ☫مرا از گوشهءچشمش (طریقت)درنظر دارد ☫ ۩۩۩ منم فرهادِ شیرینی که شیرینی شکـر داردمــرا دادست فرمانی که شیرینی ضـرر دارد لسان الغیب فرمودست:عشق آسان نمود اول گـذر از کـوچهء معشوق هزاران درد سـر دارد شبی گفتم که ای غافل بیا دل را بـه دریا زنندانستم کـه این دریا بسی موج وُ خطر دارد به روی لب بزن مُهر و فغان وُ ناله کمتـر کنکه هـر دلـداده یاد از نغمه ی مرغ سحر دارد اگــر دنیا بهـــم ریـزد بـه سر وقتم نمی آیدهمان زیبای نازک دل که وحشت از بشر دارد نسیـمِ تـازه می ریـزد در امـواج خیـال انگیز هـزاران تـار ابــریشم نگـارم تا کــمر دارد هـوای سرزمینم را نماید مُشک، عطـرآگینصبـا در خرمنِ زلفش به بدبختی گـذر دارد من آن فرهادِ شیرینم که شیرین مختصرگیردمرا ازگوشهء چشمش (طریقت) درنظر دارد شاعر: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال رامُطرب :طرب نواز همه شور و حال راپر می زند دلم به هوای غزل، غزل گویم غزل : بغل نکنم ابتذال را گیرم به فال نیک بگیرم بهار راچشم و دلی برای تماشا شمال رادیوان چارفصل اَدب را ورق زدمدیوانه سبزه زار سرآغاز سال را کال آمده است پرسش ما در جواب فالمال وُ منال وُ حوصله قیل وُ قال را پر می زند دلم به هوای غزل، ولیگیرم هوای پر زدنم کـو، ملال را گیرم به فال نیک بگیرم حلال کوچشم و دلی برای تماشا جلال را دیوان چارفصلِ(طریقت)مشاعره است شعرِ جلال وُ رونق وصف کمال را معشوقه : شدی باعث رخسارهٔ زردمباید که چو پروانه به دنبال تو گردمکم مانده که از نو بکشم ناز تو ایگلکم مانده که دیوانهٔ چشمان تو گردمگفتی چه کنم تا نشوم زار و پریشانبا این دل توفنده که در حال نبردم؟من مضطرب حال پریشان تو هستمرخسار درخشان تو شد حاصل دردمدیوانهصفت سر ننهم جز به بیاباناین حالت خود را، ز تو انکار نکردمدر, ...ادامه مطلب
۩۩۩ ☫ ز طبع سرکش شاعر (طریقت) حق بین / اشعار ☫ ۩۩۩ زِ اشکِ شمع که در شام تار چکچکه شد گُـهر ز دیده ی شب زنده دار چکچکه شد به شب غبار گنه زآب دیده باید شُستزِ اشک پاک سحر ، این غبار چکچکه شد بوَد ز چشم ستمبین من که در همه عمرسرشکم از ستمِ روزگار چکچکه شد دلم شکسته و گردون شهاب ثاقب خودبه سرشکستگی ام ، گریه وار چکچکه شد زمانه زرگر عیّار شد که بار دغلدر آلیاژ ، به جای عیار چکچکه شد فریب نرد وفای بشر مخور ای دل!که طاس کذب و ریا در قِمار چکچکه شد نهاده شیخ ز سجّاده دام و بر سر آنز سبحه ، دانه به صید شکار چکچکه شد زهی صداقت ساقی که بادهای جانبخشفــزون تر از همه بهــر خُمار چکچکه شد به زندگی نکند گر وفا بوَد چون خارگُلی که دوست به سنگ مزار چکچکه شد ز دیدگانم اگر خون چکد عجب نبوَدکه خونِ دل بوَد از جور یار چکچکه شد ز سوز دل بوَد اشکم به وفق آتش وُ آبز کوه آتش اگر ، آبشار چکچکه شد ز سنگ فتنه ی اطفال جنگجوی جهانز شاخ صلح و صفا برگ و بار چکچکه شد ز تیزچنگ عقابان جانشکار بشرکبوتران وفا جانسپار چکچکه شد چگونه غم نخورم چون خدنگ استعماربه قتل نوع بشر ، مرگبار چکچکه شد بگو به جوهریان پربهاست اشک یتیمکز ابر دیده ، دُرِّ شاهوار چکچکه شد به حال خارکن رنجدیده خون می گریمکه خون ز پنجهاش از جور خار چکچکه شد فدای مرد هنرور که خوشتر از ژالهعرق ز عارضِ رخسار چکچکه شد پُر است کاسهٔ صبرم ز جور خلق کنونچه جنبشی کنم از هر کنار چکچکه شد ز طبع سرکش شاعر(طریقت) حق بین به جان دشمن ملّت ، شرار چکچکه شد عمامه تا خورده دارد مردی که مردی که دستش چلاق است خشم است و آتش نگاهش یعنی سوار اُلاغ است رخساره میتابم از او اما به چشمم نشستهبس نوجوان است و شاید نسلی که در غم نشسته بادا که چون من چنین باد چل سال, ...ادامه مطلب
۩۩۩ ☫ اشعار مناجات خُلدستان (طریقت)مثنوی ☫۩۩۩ از تو میخواهم، رهانی از کمین زانکه عقل هر که را کامل کنی هر دو دنیــا را به وی واصل کنی آدمی ، از علم کامل میشود وز تعلم، علم حاصل میشود جون توانا می شود ، دانا ناگزیر قاضی القضات شد ، شیخ کبیر شاعرت :، یارب، به دانایی رسان تا ز شَرّ جهــل باشم در امان در حقیقت وارهان ، از کاهلی این (طریقت) را ز بیمِ تنـــبلی تا مرا خُـــلد برین مآوا بُـود بعد ازین از دوزخم پروا بُـود ۩۩۩ ☫این (طریقت)نیز فخر اولیاست ☫۩۩۩ گدایان بهرِ روزی طفل خود را کور میخواهندطبیبان جملگی این خلق را رنجور میخواهندگمانم مرده شویان راضـیند بـر مُرگِ مـردمبنازم مطربان کاین خلق را مسرور میخواهند ۩☫من از تبار ایرانیانم (طریقت )خوش آمدید(دوبیتی) شعر ☫۩۩۩ ۩۩خُلدِستان طریقت۩۩ ۩۩☫ برآستان جانان (سعدی ) شیخ اجل ☫۩۩ یکی پرسید از آن گم کرده فرزند که ای روشن گهر پیر خردمند ز مصرش بوی پیراهن شنیدی چرا در چاه کنعانش ندیدی بگفت احوال ما برق جهان است دمی پیدا و دیگر دم نهان است گهی بر طارم اعلی نشینیم گهی بر پشت پای خود نبینیم اگر درویش در حالی بماندی سر دست از دوعالم بر فشاندی �گلستان حضرت سعدی� با حضرت عشق همسری معشوقه از هرچه فرشته برتری معشوقه گنجینه ی اختری تو در مجموعه در هر دو جهان جواهری معشوقه غزالِ شعر را آرایه دارم زبان شهر را هم پایه دارم من از راز الفبای تو محرم قناری ،بلبلی سرمایه دارم ح. (طریقت) تو را برای دَمی عاشقانه کم دارم تو در میانه ی دریا کـرانه کم دارم تو را سپاس و آغوش مهربانت را برای خلوتِ یک شاعرانه کم دارم غروب آمد و اسباب غم فراهم شد برای از تو سرودن بهانه کم دارم من آن هـوای بهاری به زیر بارانم برای با توشدن آشــیانه کم دارم نخواه از تو و ا, ...ادامه مطلب
۩☫من از تبار ایرانیانم (طریقت )خوش آمدید(دوبیتی) شعر ☫۩۩۩ ۩۩خُلدِستان طریقت۩۩ ۩۩☫ برآستان جانان (سعدی ) شیخ اجل ☫۩۩ یکی پرسید از آن گم کرده فرزند که ای روشن گهر پیر خردمند ز مصرش بوی پیراهن شنیدی چرا در چاه کنعانش ندیدی بگفت احوال ما برق جهان است دمی پیدا و دیگر دم نهان است گهی بر طارم اعلی نشینیم گهی بر پشت پای خود نبینیم اگر درویش در حالی بماندی سر دست از دوعالم بر فشاندی �گلستان حضرت سعدی� جنگ غزّه و انفعال " محور مقاومت " علیرغم انتظارجهانیان ، " محورمقاومت " (Axis of Resistance) وبویژه سردمداران آن ایران وحزب الله ، استراتژی عدم دخالت فعال درجنگ غزّه رادرپیش گرفتند وبه بهره برداری مستقیم وغیرمستقیم ازتبعات ونتایج این جنگ ، بسنده نمودند. عدم حضورفعال محورمقاومت درجنگ ، پیامدهای گسترده ای داشته است. شاید رهبران حماس انتظارداشتند که حمله ی آنها به جنوب اسرائیل ، باحمله ی مشابه حزب الله به شمال این کشورهمراه گردد وجنگیدن دردوجبهه ، دولت یهود را بسوی فروپاشی ببرد. اما سخنرانی " نصرالله "، آب سردی بود که برسرحماس ریخته شد ونشان داد که حزب الله قصد ندارد مستقیماً وارد جنگ بااسرائیل شود وتنها به برخوردهای پراکنده ی مرزی بااین کشور بسنده می کند. جهان اسلام وکشورهای عربی ، این بی عملی حزب الله ومحورمقاومت رابه باد انتقاد گرفته ومی پرسند چرا آنها که سالها خواب رویاروئی مقدس بااسرائیل وشهادت درسرزمین قدس رامی دیدند ، اکنون که شرائط مهیّا شده ، ازاین جنگ طفره رفته وملت فلسطین رادربرابر جنایات صهیونیسم تنها گذاشته اند ؟ این نارضایتی را بوضوح می توان درسخنان " موسی ابو مزروق " ازمقامات ارشد حماس ، دید : " ماانتظاربیشتری ازبرادران داشتیم امااکنون ازموضعگیری آنها شرمنده ایم ". این سخنا, ...ادامه مطلب
۩۩ ☫برآستان جانان (عشق خوشبحالی)جشن شعبان ☫ ۩۩۩ در شعرِ پُرتقالی من نیستی هنوز پایان خشکسالی من نیستی هنوز دلتنگ توست رَک به رَکِ تار وُ پودِ مننقش وُ نگار قالی من نیستی هنوز هستی دوای مرحم وُ درمانِ دردهافکر شکسته بالی من نیستی هنوزای صد هزاروُ یکشبِ ما می رسی زِ ره در کوزه سفالی من نیستی هنوز ای صد هزار وُیکشبِ فاجعه رُخ می دهد هنوزای عشقِ خوشبحالی من نیستی هنوز آقا نیا ، نیا راستش را بخواهی هیچ وقت به دنبالِ آمدن آقا ( مهدیِ موعود ) نبودهام. همهی «اللهم عجّل...»های من یا دروغ بوده یا از سر نفهمی. چه بسا امروز و الان و این لحظه نیز در اوج یکی دیگر از نفهمیدنهایم قرار دارم.من، مهدی یا منجی را نه به خاطر آنکه از کعبه یا هر جای دیگری ظهور خواهد کرد در کالبد یک انسان ظهور میکند و با لشگری از پیروانش دنیا را فتح میکند و عدالت میگستراند، دوست دارم؛نخیر! بلکه معتقدم او که بیاید، مفهوم جدیدی از زندگی، دوستداشتن و عشق را ارائه میکند و نسخهای بهروز شده از حقیقت را برای عالم به ارمغان خواهد آورد.آقا نیا نیا چون آنقدر آقا زیاد وجود دارد که تشخیص آقا ازاین آقایان ممکن نیست دوست دارم تصویری که بشر از خدای اسلام و خدایانِ سایرِ ادیانِ آسمانی و زمینی برای خود ساخته و آن را به جای خدا قرار داده را کنار بگذارم و تنها به خدایی آقا مهدی، برای بشر میخواند، بیندیشم. خدایی که توجه به او میتواند رنجها و آلام بشر را تسکین دهد و انسان را به آرامش برساند. و چه بسا در پرتو این آرامش است که عدالت و آزادی و هر چه جهانی از انسانها به دنبال آناند، محقق خواهد شد. نمیدانم آقا ازپسِ این همه آقای کذائی برخواهد آمد که نه در جسم میگنجد و نه در روح ؟ و هماکنون همچون ما نفس میکشد یا نه؟ ام, ...ادامه مطلب
موسم شادی شده طرف چمن شو رهسپارلافتــــــــی الاعـــلی لاسـیف الاذوالـفـقار فاطمه بنت اســــــد از بیت رب آمـد پدید خنده برلب با دوصد نازوطـرب آمد پدید در بغل بنــــگر ورا والا نسـب آمـد پدیدنفس احمد حیـــدر نیــــکو لقــــب آمـد پدید شیر رب در ماه رب از بیـت رب شد آشکار لافتــــــــی الاعـــلی لاسـیف الاذوالـفـقار ای محــــبان ولا ســـــاقی کوثــر آمــــدهحجت حــق بر همه مــولا ورهبر آمـــدهدرب شهر عــلم احمــد، شـیرداور آمــده مـرتـــضی شـاه نجــف فـتاح خیبر آمـده از سر سرو سهی بشنو نوای صـد هزار لافتــــــــی الاعـــلی لاسـیف الاذوالـفـقار در رجـب ازیک گلی عالم گلسـتان گشته استکعبه را بنگرعجب قدرش دوچندان گشته استاحمد از مولود او شـاداب و خندان گشته استگلشن دین را علی سـرو خــرامان گشته است سبزه و یاس و سمن بنگر هویــدا هر کنارلافتــــــــــی الاعـــلی لاسـیف الاذوالـفـقار امشب از وجد و طرب در های رحمت وا شدستاز گـــل رخــسار مولا خنــده بر لــــب ها شدستاز برای بُــت پرســتان بٌـــت شــــکن پیدا شدستاز پـــی اکمال دیــــن شــاه نجــف مـــولا شدست بلبل اندر شاخ گل دارد نوای صد هزار لافتــــــــی الاعـــلی لاسـیف الاذوالـفـقار آمـــده تا بعد احمد ســـید و مــــــــولا شود آمـــده تا همسر دخــــــــت شه بطـحا شودآمـــده تا بر یتیمان از وفا بــــــابــــــا شود آمـــده تا بر مساکین منـجی وملـــــجا شود قمریان چهچه زنان ازشوق او بـر شاخسار لافتــــــــی الاعـــلی لاسـیف الاذوالــفـقار مهر او اصـل هدایــت بر تمام انس و جـانکیـن او عین ضلالـــت بر جمیع گــمرهـان دست خیبر گیر او دستی بگیرد هــر زمانگشته اوراد ملک نـــــام شهـنـشـاه جـهـان از نـسـیم گُلبُـن کویـــــش رســد بـوی , ...ادامه مطلب