۩۩۩ ☫ طریقت (اردی بعشق) خوبرویان ☫ ۩۩۩
نسـیبِ بــاغتـان حـــورِ بهشتی
نسیم عطرتان خوش سرنوشتی
قـنـاری هایتان هــر دَم پُر آواز
شـده نـــوروزتان اُردیبهشتی
درونِ باغ تان ،همواره خرم
گوارایِ وجـــودِ شیرخشتی
همه خُنیاگران مَــسرورِ آواز
(طریقت)را عجب:شعری نوشتی
۩۩۩ ☫(برآستان جانان طریقت )شهربانو(طُ) ☫۩۩۩
در عشق(طُ)
۩۩۩ ☫ برآستان جانان (حافظ) شیرازی ☫ ۩۩۩
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیرِ ما
چیست یارانِ طریقت بعد از این تدبیرِ ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه ی خَمّار دارد پیر ما
در خراباتِ طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفته ست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پیِ زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زآن زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرَد شبی
آه آتشناک و سوز سینه ی شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد، «حافظ» خموش
رحم کن بر جان خود، پرهیز کن از تیر ما
شعرم همه شور گشت وُ مانم بگریست
در عشق تو دَمبدَم همی بـــاید زیست
از من اثــری نماند ایـن عـشق ز چیست
عاشق که نه معشوق شدم عاشق کیست
۩۩۩ ☫ پایان شام شعر (طریقت)غزل سرا/اشعار ☫ ۩۩۩
آغــاز کـــارزار بــه نــفع پلنگ نیست
رستم دوباره فاتح میدان جنگ نیست
هر مــرد پاکباخته را سرزنش مکن
مجنونِ عاشقانه در اینجا زرنگ نیست
الوند کوه وُ قله دمــاوند و زاگــرس
هیمالیا سروده ای از رود گنگ نیست
شعری که از تو دم نزند عاشقانه نیست
آری غزل که عاشقانه نباشد قشنگ نیست
هنگام صبــح یا که دمآدم دَم غروب
رنگین کمان خانه ی ما طیف رنگ نیست
این سارها یکی یکی از شهر میروند
دیگر در این دیار ، مجال درنگ نیست
این شعر شام وُ آب کهنهء بی اعتبار را
دریا قصیده تنگ برای نهنگ نیست
پایــان شام شعر(طریقت)غزل سرا
پایان روز حادثه جای جفنگ نیست
۩محمد مهدی طریقت ۩
خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید + اشعار ) ۩ # محمد مهدی طریقت
ادامه مطلب
چون است حال بستان ای باد نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بیقراری
ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
مرهم به دست و ما را مجروح میگذاری
یا خلوتی برآور یا برقعی فرو هل
ور نه به شکل شیرین شور از جهان برآری
هر ساعت از لطیفی رویت عرق برآرد
چون بر شکوفه آید باران نوبهاری
عود است زیر دامن یا گل در آستینت
یا مشک در گریبان بنمای تا چه داری
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گلها چون گل میان خاری
وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو
این میکِشد به زورم وآن میکُشد به زاری
ور قید میگشایی وحشی نمیگریزد
در بند خوبرویان خوشتر که رستگاری
زاول وفا نمودی چندان که دل ربودی
چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری
ترسم نماز صوفی با صحبت خیالت
باطل بود که صورت بر قبله مینگاری
هر درد را که بینی درمان و چارهای هست
درمان درد سعدی با دوست سازگاری
سعدی
خــُلدستان طریقت(اردی:بعشق )۩محمد مهدی طریقت ↘خطبه دوم
موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت مذهبی، عکس، غزلیات، خاطرات، آثارچاپ شده، مطالب دردست چاپ
__________
======
برچسبها: اشعار, اهل امید شدم اهل, طریقت,
جویم
خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 69 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1402 ساعت: 5:24