منتخب: طنز +نقد+فکاهی : (طریقت ) بدون شرح

ساخت وبلاگ

۩۩☫برآستان جانان : وادی اهل(طریقت ) هم بسی اشعار ۩۩۩

از درون حاکــمان اصرار ، پیدا مى‌شود
هرچه می‌ جوئـید در بازار ، پیدا مى‌شود

گرچه نرخش با ملائک رفته بالا! این دلار
کورىِ چشمان استکبار ، پیدا می‌شود

دار، نایاب است اگر، مجرم درین کشور زیاد
در حریم کبریا ، هم کــار پیدا می‌شود

مشکل کار وطن حل شد ، خدا را شکرکن
گر چه گاهى بیشتر بیکار پیدا می‌شود

راه مشکل نیست لیکن، جز معاشى مختصر
با معاشی مختصر ، امرار پیدا می‌شود

از در وُ دیوار گُل مى‌بارد، اینجا واضح است
گاه در باغ پر از گل ، خار پیدا می‌شود

عاشق صادق در این عالم شبیه کیمیاست
عاشق آشفته ! همچون یار پیدا می‌شود

حمل وُ نقل کشورى هم مرتفع شدبا اُلاغ
هر کجا حمال باشد ، بار پیدا می‌شود

مى بخور! منقل بسوزان! مردمان راضى مکن
مختصر حاشا کنى ، دیوار پیدا می‌شود

در تمام مملکت استاد طوسی وار نیست
نرگس بیمار هم بسیار پیدا می‌شود

پول اگر آمــد بدستت، می‌توانى کت بخر
کت خریدی، خود بخود شلوار پیدا می‌شود

گاه اگر با مصلحت بالا و پایین می شود
چارپایانی که در آمـــار پیدا می‌شود

گر ببینى جمعیت افتان وُ خیزان می‌رود
سنگ گاهى در ره هموار پیدا می‌شود

با کُت وُ شلوار هم در جمع اِفشا می‌کنم
دزد در داروغـه وُ سیار پیدا می‌شود

من نمی‌فهمم ولى، در بعضى از اوقات روز
با چه جرأت دزد در انظار پیدا می‌شود

از قوانین طبیعت لحظه‌اى غافل مَشو
خر که باشد ، کم کمک افسار پیدا می‌شود

آنچه بر ما می‌رود از ماست! باور می کنی
آستین عالِمان هم ، مار پیدا می‌شود

فرصتى پیدا شد و شعرى سرودم، ای عزیز
وادیِ اهل(طریقت) هم بسی اشعار پیدا می‌شود

آهنگ مستی از زنده یاد بانو هایده - (مستی ام درد منو دیگه دوا نمیکنه غم با من زاده شده منو رها نمیکنه) Hayedeh - Masti | طرفداری

باده ای را در سحر آمیختم

شاعری را با شکر آمیختم
روز و شب را از میان برداشتم
آفتـــابی با قمـــر آمیختم
بزم معشوقان وُ عشق عاشقان
جمله همچون سیم و زر آمیختم
چون بهار سرمدی طغان گزفت
شاخ خشک و شاخ تر آمیختم
رافضی انگشت در دندان گرفت
من ولی را در عمر آمیختم
بر یکی تختند این دم هر دو شاه
هر دو را رقص کمر آمیختم
در شب قدر آشکارا شد چو عید
من ملائک با بشر آمیختم
هم زبان همدگر آموختند
مادگان را جنسِ نَـــر آمیختم
از طعام وُ لذت شُرب مُدام
همچو طفلان از پدر آمیختم
خیر وُ شر وُ خشک وُ تر زان هست شد
کز طبیعت خیر و شر آمیختم
من دهان بستم تو باقی را بدان
شعرِ تر را با شکر آمیختم
بهراعمالِ نظر از دوستان
من نظر را با شرر آمیختم

**

خــُلدستان طریقت ( صفحه :از درون حاکمان)۩# محمد مهدی طریقت

ح(طریقت) جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگمحمّدمهدی طریقت

۩۩۩☫ غزل پیر(طریقت )مسیحایی غزلیات) ☫۩۩۩

قصه ی بهت من و چشم تماشایی عشق

بخت مجنون من و خنده‌ی لیلایی عشق

سبزی این غزل آمیزه‌ی رنگ من وُ عشق:

زردی روی من و آبی دریایی عشق...

نو بهار تو مگر زرد مرا سبز کند

برگ ریزان من و فصل شکوفایی عشق

دست من باز به خرمای دو چشمت نرسید

دست کوتاه من و قامت افرایی عشق

شعر من منتظر معجزه‌ی شعر شما

غزل پیر (طریقت) چو مسیحایی عشق

۩خــُلدستان طریقت (صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت ↘ادمه مطلب


موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت مذهبی، مناسبت ملی، سیاسی، غزلیات، خاطرات، متفرقه(طــنــز)، آثارچاپ شده __________ ======
برچسب‌ها: خلدستان طریقت, وادیِ اهل, طریقت

خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 70 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 21:43