گفتگو(طریقت)اشعار

۩۩۩ ☫گفتگو(طریقت)اشعار ☫۩۩۩

رفتم امروز پیِ  یارانه  
نسخه در دست  به اروخانه 

بلکه درد کمر و پا و سرم
شود آرام گهی روزانه     

دکتری را که درآنجا دیدم
 نازنین بود چه  استادانه 

سال ها قبل کلاسِ چهارم
در همین مدرسه ی ِفرزانه

شاد و پرهلهله از دیدارش
گفتم ای جان که جانانه !

سرد و بی روح تماشایم کرد
آن چنان سرد که بی رحمانه !

من برايش دو سه مَن گچ خوردم
او برایم شده مرموزانه  

نسخه را دید و سپس گفت ازین
ده قلم،نه قلمش نیست،جوانمردانه

غمزده بازچو برمی گشتم
دیگری آمد وُ شد مردانه

تا خبردار شد از احوالم
نسخه را داد به آن دُرّدانه

آنکه درپرورش گوساله
آدمی توپ به صد پروانه 

دو سه تا برج تجاری دارد
صاحب فضل درین دورانه  

من هم انگار اگر می رفتم
در خطِ پرورش قوچانه

بعد سی سال نمی گفتم که ،
چه شد آن زحمتم هی روزانه!