۩۩۩ ☫ برآستان جانان (فردوسی) شاهنامه /علیه الرحمه ☫۩۩۩
نمیرم از این پس
نمیرم از این پس که من زنده ام
کــه تخم سخن را پــراکنــده ام
بهرام گور پس از سخن گفتن از داد در حضور بزرگان، قسم میخورد که اگر مأموری به مردم ظلم کند، حتی به میزان اندک، به شدت مجازاتش کند و همچنین تضمین میدهد که اگر در کشورش دزدی شد، خودش تاوانش را بدون هیچگونه منّتی به مردم بدهد و حتی تاوانی که میپردازد ارزشی بیش از مال دزدیده شده دارد (به نظر من حرفش این را میرساند که امنیت کامل و همینطور رفاه اقتصادی را در کشور برقرار کرده است و غیرمستقیم میگوید هرگز دزدی نخواهد شد):
1 به یزدانِ دارنده کاو داد فر /به تاج و به تخت و نژاد و گهر
2 که گر کارداری بیک مشت خاک/زیان جویداندر بلند و مغاک
3 همآنجا بسوزم به آتش تنش / کنم بر سرِ دار پیراهنش
4 وگر درگذشته ز شب چند پاس / بدزدد ز درویش دزدی پلاس
5 به تاوانش دیبا فرستم ز گنج/ بشویم دلِ غمگنان را ز رنج
6 وگر گوسفندی برند از رمه/ به تیره شب و روزگارِ دمه
7 یکی اسپِ پرمایه تاوان دهم/مبادا که بر وی سپاسی نهم
8 چو با دشمنم کارزاری بُوَد/ وزآن جنگ خسته سواری بُوَد
9 فرستمش یک ساله زرّ ودرم / نداریم فرزندِ اورا دژم
10 ز دادارِ دارنده یکسرسپاس /که اویست جاویدنیکیشناس
( شاهنامه فردوسی بزرگ )
در بیت دوم : کاردار : مأمور، متصدّی کارهای دیوان
در بیت چهارم : پلاس : لباس پشمین
در بیت ششم : دمه : باد و برف و بوران
در بیت هفتم : سپاس : منّت
در بیت هشتم : خسته : زخمی، مجروح
در بیت نهم : دژم : افسرده، غمگین
خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 101 تاريخ : چهارشنبه 19 دی 1397 ساعت: 20:51