غزل ِ خدا حافظی

ساخت وبلاگ

 

  

۩۩۩ ☫  غزل خدا حافظی  ☫۩۩۩   

 

آواز عاشقانه ی ما بر گلو نشست

حق با سکوت بود چرا در گلو نشست

دیگر سرم هوای سرودن نمی کند

باهر بهانه بَها در گلو نشست

سر بسته ماند بغض گره خوردهء دلم

این بُغضهای عقده گشا در گلو نشست

هرکس به داغ دل باغ دل نداد

ناگاه ناله کرد وُ عزا در گلو نشست

آن روز های خوب چه روءیاوُخواب بود

خوابم پرید و خاطره ها در  گلو نشست

هردم  مباد گشت و مبادا به باد رفت

 زیرا زِ یاد رفت و چرا در گلو نشست

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند

نفرین دعا ،یاکه دعا در گلو نشست

من با غزل چگونه ؟ خداحافظی کنم

بغضم امان نداد و خدا در گلو نشست 

 

۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت ۩


موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، غزلیات، قصاید __________ ======
برچسب‌ها: اشعار, غزل ِ خدا حافظی خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : حافظی, نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 116 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 19:44