۩۩۩ ☫ ارائه مطلب (نثر) مبارک باد 1399☫۩۩۩
بهاران خجسته باد (نوروز 1399)
بهار، نماد سرزندگي، زايش و حرکت دوباره طبيعت، با آغوشي از بنفشه و زنبق از راه ميرسد و اميد به سالي دگرگونه را در قلبها قوت ميبخشد. آمدن بهار نشانه زبونی و ذلت سرما و محکوميت يخبندان کاخ ستم به ذوب شدن است. نماد دلهاي بيدار و دستهاي توانا و انديشههاي انقلابي و دگرگون خواهي است که بر اين باورند که "جهان ديگري ممکن است". آنهايي که به دنيايي ميانديشند که در آن ستمي وجود ندارد و استثمار انسان به دست انسان پايان مييابد، دنيايي که در آن آزادي و رفاه همهگاني جاي اسارت و بي عدالتي و کمبود و محروميت را ميگيرد و فرصتهاي يکسان براي رشد و شکوفايي خلاقيتها و تعالي همهگان فراهم ميشود، دنيايي که در آن هدف توليد نه کسب سود بلکه تامين نيازهاي انسان است، جهاني که در آن "هر کس به اندازه توانش کار ميکند و به اندازه نيازش" از مواهب زندگي برخوردار مي گردد، دنيايي عاري از جنگ و جنايت و سودپرستي سرمايه، دنياي سرشار از صلح و برابري و آزادي که در آن دولتي نيست که بر فراز جامعه قرار گيرد و بند اسارت، تک تک افراد آن را به گذشتههاي استثمار، ستم، خرافهپرستي و جهل پيوند بزند.
اما اين جهان دگرگونه را بايد ساخت. اين درست است که تاريخ را کسي از پيش ننوشته است و هيچکس نميتواند وقوع هيچ تحولي را در آينده تماما" تضمين کند، اما در عين حال هيچکدام از اين واقعيتها به اين معنا نيست که ندانيم تاريخ چهگونه ساخته ميشود و راه آزادي و رهايي انسانها از کدام مسير ميگذرد. براي آزادي بايد مبارزه کرد، براي رهايي بايد جنگيد، براي پيروز شدن در اين جنگ بايد قدرت داشت، براي قدرت داشتن بايد متحد بود، براي متحد بودن بايد به خود و به شيوههاي اين نبرد اعتماد داشت و معناي پيروزي در آن را شناخت. بايد براي قرار گرفتن در موضع فاتحان فردا آماده بود و دانست که با درهم شکستن و به زير کشيدن کاخ ستم و استثمار و مدافعان نظم کنوني سرمايه، چه نظمي را بايد جايگزين کرد و چهطور بايد از پيروزي و دستاوردهايش محافظت نمود.
تک تک رويدادهايي که در طول سال گذشته در جهان و ايران رخ دادهاند، همه اين واقعيت را يادآور ميشوند که گنديدهگي نظام سرمايهداري به اوج خود رسيده و از زيباييهاي اين جهان زيبا که مخلوق کار کارگران و مردم زحمتکش است، چيزي نصيب خالقان آن نشده است. اکنون مردم جهان نه تنها اسير سرمايه و استثمار و گرفتار مصائب ناشي از تداوم آنند، بلکه در برابر قهر طبيعت هم در امان نيستند. سيل و زلزله و آتشسوزي به راحتي جان و زندهگي انسانها و محيطزيست آنان را نابود ميکند. اگر مقدرات انسان امروز در دست نظامي نبود که براي تداوم جريان سوداندوزي و انباشت سرمايه و براي پاسداري از مناسبات ظالمانهاي که برقرار کرده است، حاضر است به هر جنايتي دست بزند، امروز تودههاي مردم بدون آنکه غم نان و کار و محروميتهاي زندگيشان را داشته باشند، با دلي شاد و با روحيهاي سرشار از شادماني، سال نو را آغاز ميکردند.
بدون شک مبارزه محرومان و ستمديدهگان و در راس آنان کارگران ميتواند جهان امروز را از بربريتي که نظام سرمايهداري مسبب و عامل بقاي آن است، رها سازد. تاريخ بارها نشان داده است که وقتي تودههاي وسيع محرومان و استثمارشدهگان يک دل و يک صدا براي رها ساختن خود پا به ميدان نبرد، نبردي همه جانبه با استثمارگران سرمايه و حکومتشان بگذارند، هيچ نيرويي نميتواند جلودار سيل خروشان آنان باشد.
تغيير دادن اين شرايط، از بين بردن نقاط ضعف اين مبارزه، ايجاد اعتماد و اعتقاد به قدرت خود در ميان توده هاي وسيع مردم کارگر و زحمتکش و تصوير کردن افقي روشن و مطلوب در مقابل اين تودههاي عظيمي که خود ناجيان واقعي خويشاند، همه و همه کار و مبارزهاي خطير ميطلبد، مبارزهاي که هم اکنون به شکلهای مختلف در جريان است.
اگر طبيعت در دل صخرههاي سخت و سرد و يخ زده زمين، دوباره زنده شدن را جوانه ميزند، اميد به پيافکندن و برپايي جهاني عاري از استثمار و ستم، جهاني شايسته انسان امروز، مدتهاست که در دل بربريت نظام سرمايهداري جوانه زده است و هر روز انسانهاي بيشتري به اردوي سازندهگان پيگير جهاني ديگر ميپيوندند. آري جهاني ديگر ممکن است.
چون کودک درونی من مردآرزو
برگ ِبهار ِسبز ِ دلم زرد آرزو
در انزوای خلوت و تنهایی شبم
آن آتش زبانه کشم ، سرد آرزو
با پختگی بسوی بهار شکوفه ها
آسوده زلف،شانه نمیکرد آرزو
آن آرزوی درد ِ خماری گذشت و رفت
از لحظه لحظه بودن او طرد آرزو
با قصه های عشق و غزلها وداع کن
چون کودک درونی من مرد آرزو
۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت ۩
ادامه مطلب ↘...یکی برای همه#همه فدای یکی <<<<...بدون شرح
خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 89 تاريخ : دوشنبه 4 فروردين 1399 ساعت: 17:22