الغرض بشنو (طریقت) عده‌ای درین میان

۩۩۩ ☫ الغرض بشنو  (طریقت)  عده ای درین میان ☫۩۩۩

‌روزگاران سازگاری می کند در  کار، دزد
اعتباری گشته دزدی هرچه صاحبکار، دزد

در میان کوچه و پس کوچه این روزگار 
از سرِ کوچه گرفته تا تَهِ  بازار ، دزد

در گذشته سارقان بودند شبها وقت کار 
این‌ زمان در روز روشن صادقِ انظار دزد

ظالم و مظلوم دزد وُ قاتل و مقتول دزد
دادگاہ وُ قاضی وُ محکومِ پای دار، دزد

موش دزد وُ گربه دزد وُ میش دزد وُ گرگ دزد
هم شغال و روبَه و صد لاشه ی مُردار دزد

پیر دزد وُ میر دزد وُ بیت آن درویش  دزد
باغ وحشی گشته اینجا شیر لاکردار دزد

باغبانِ باغ دزد وُ مَردک چوپان دزد عصر فریب
از حکیم وُ شیخ شهر وُ صاحبِ دستار، دزد

واحد وُ میزان  دزد وُ ، ذرّہ و مثقال دزد
در عوض هر گوشهٔ کشور بُوَد خروار دزد

پول نفت و گاز و برق و عمر ملّت شد تباہ
کس نمی‌گوید چرا ؟ زیرا بود قهّار دزد

جملگی با هم برادر یا  برابر يا رفيق
هم برابر دزد ، هم کالابسر  کجدار دزد

از محصّل تا معلّم، می کند فریاد دزد 
اهل دانش دزد وُ جاهل دزد وُ دانشیار دزد

سينما و سينماگر، دزد اما بیش از آن
از خبرسازان و از گویندهٔ اخبار دزد

 کشورِ ورزش شده نرمش شده گردش شده
با تمام ارتش وُ ، بس گیج وُ استکبار، دزد

دزد هم دنبالِ دزدِ اختلاس وُ دزد هاست
پاسبان در خوابِ خوش امّا بوَد بیدار دزد

زآنکه دخل و خرج امروزہ ندارد انطباق
هر مسلمان ‌زادهء ایران شدہ ناچار، دزد

ایکه خود، سردستهٔ دزدان خلق عالمی!
خوب نجوا می کنی  در گوش ، استعمار دزد

شاید استثمار، نام مستعار دزدهاست
نیک دانستم که جز دزدی بُوَد مکّار دزد

حرف‌ها دارم به دل، امّا ز بیم حبس و حد
می‌کنم آهسته نجوا چون بُوَد دیوار دزد

الغرض بشنو(طریقت)عده‌ای درین میان
فاقد  علمِ بيان، در معنی و گفتار دزد‌

ای مراد و پیشوای ما برس بر داد ما
تا نگردد خلق ایران از سر اجبار، دزد 

 ۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت