گفت به مجنون صنمی در دمشق کی شده مستغرقِ دریای عشق عشق چه و مرتبه عشق چیست؟ عاشق و معشوق در این پرده کیست؟ عاشق یکرنگِ حقیقتشناس گفت: که ای محو امید و هراس! نیست در این پرده بجز عشق کس اول و آخر همه عشق است وُ بس عاشق وُ معشوق زِ یک پیــکرند شاهد عشق اند زِ یک گُوهـــرند عشق مجازی به حقیقی سر است جذبه افکار طبیعی شّــر است آتش عشق از من دیوانه پرس جوهــرهی شمع ز پروانه پرس شمع به هر سینه زبان درکشد خون دل از دیده بسی تر کشد عشق کجا راحت و آسودگی؟ عشق کجا دامن آلودگی؟ گر تو در این سلسله آسودهای عاشق آسایش خود بودهای عشق بسی سوز و گداز آورد نیستی و عجز و نیاز آورد آتش عشق از تو گدازنده تر صافتر از آیینه سازنده تر عشق کز آن مزرع جانی جداست یک شرر آتش آنــی خداست اهلِ(طریقت) همه سوزندهایم کُشته عشقیم ، به او زندهایم انجمن شعر در ادامه مطلب مرا در وادی حسرت رها کردی کجا ئی دی؟ تو در دل شور و آشوبی به پا کردی کجائی دی؟ دل و جان از شرابِ عشق شد لبریز و سرمستم تو در بزمِ دلم شور و نوا کردی کجائی دی؟ حباب و قطره و موجم در این دریای بیساحل در این دریای طوفانزا چهها کردی کجائی دی؟ به یادت بودهام هر جا که رفتم هر که را دیدم مرا تنها گرفتارِ بلا کردی کجائی دی؟ خدا عشقِ تو را از من نگیرد تا فنا گردم مرا با درد و محنت آشنا کردی کجا ئی دی؟ بود مشکل رها گشتن ز چنگ وحشت هجران مرا آشفته چون زلف دوتا کردی کجائی دی؟ نهم سر را به زانوی غم و نالم ز سوز دل مرا دیوانهدل محو و فنا کردی کجائی دی؟ زمام عمر شاعر در کف مهر تو میباشد (طریقت) را نصیب و مبتلا کردی کجائی دی؟اگر تو فارغی از حال دوستان یارافراغت از تو میسر نمیشود ما راتو را در آینه دیدن جمال طلعت خویشب, ...ادامه مطلب
❀چایت را بنوش❀ ❀نگران فردا نباش❀ ❀از گندمزار من و تو❀ ❀مشتی کاه میماند برای بادها❀ دل به دریازدنت گرچه تماشـاست مرا گر نباشی چه تماشا لب دریاست مرا بوئی از پیرهنت رفت ولی باز نشگشت شرح تقدیر عجیبی ز زُلیخاست مرا آب از دیده و شوری به دلم می ریزد آنچه خوبان همه دارن نکیساست مرا من تورا سیر ندیدم که پریشانی رفتی با نگاه تو مرا باز سخن هاست مرا شعار سحرگاهم در بی سر و سامانی در خاکم وُ غلتانم من اشکم وُ من دردم سیب از شاخه خدا کردی و با رسم اَزل تا اَبد رسم ادب نغمه ی لیلاست مرا ح.(طریقت) موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت ملی، متن ادبی، سیاسی، غزلیات، برآستان جانان(تذکره شعرا)، خاطرات، آثارچاپ شده __________ ====== برچسبها: اشعار, برآستان جانان, سعدی, علیه الرحمه بخوانید, ...ادامه مطلب
۩۩۩ ☫ ای (طریقت) همه جا سرمه زدم نظم تورا ☫ ۩۩۩ شهره ی شهر غزل زمزمه داران همه پوچ؟رقصِ گلبـرگ جوان گوشه کناران همـه پوچ؟ دف به دف میزدم ازعشق تو بر سازِ غزلآن همه زمزمه در مدح تَتاران , ...ادامه مطلب
۩۩۩ ☫ شدذکر(طریقت) همه از عشق و محبت ☫ ۩۩۩ از ظاهر و تقلید و عبادات گذشتیم از جامِ می و کوی خرابات گذشتیم رندانه زدم گام چنان در رهِ جانان از نیک و بد و حال و کرامات گذشتیم هر بوالهوسی واقفِ رازِ دلِ ما نیست از زهدِ ریائی و مناجات گذشتیم آنگاه خدا داد به ما شهپرِ توفیق پَر باز نمودیم ،سموات گذشتیم چون باخبر از سوز دل و رنج نهانیم زین هستی موهوم و مکافات گذشتیم از مبدا عشق اَزلی دل شده روشن از وسوسه و قال و مقالات گذشتیم نی زاهد و نی عالم نی فلسفه بافیم از درد سر جاه و مقامات گذشتیم استاد ازل درس صفا داده به ما یاد دلباخته از حیله و طامات گذشتیم شاعر شده ام بار اَدب هست به دوشم از هر ,شدذکرطریقت,همه,عشق,محبت ...ادامه مطلب