۩۩۩ ☫چو روزگار(طریقت)تباه گشته فراغ ☫ ۩۩۩ بهارِ عمر مرا در بهار باید جُست مقام عاطفه را برگ و بار باید جُست بجز دو دیده ی اختر فشان که من دارم نشان ز اختر شب زنده دار باید جُست غزاله های غزل در کمند بی هنریست دلی به داغ غزل داغدار باید جُست چراغ صاعقه ، فانوس رعد میجوید شهاب بارقه در شام تار باید جُست نفیر زاغ و زغن ، در چمن هویدا شد صفیر مرغ غزلخوان ، هَزار باید جُست کبوتران سحر را نشا,روزگار,طریقتتباه,گشته,فراغ ...ادامه مطلب