خــلدستان طریقت

متن مرتبط با «خوانسار» در سایت خــلدستان طریقت نوشته شده است

خلدستان طریقت :حافظ یکی از مهمترین دارایی های معنوی و انسانی جهان است(خوانسار )

  • آن که از سنبل او غالیه تابی داردباز با دلشدگان ناز و عتابی دارد از سر کشته خود می‌گذری همچون بادچه توان کرد که عمر است و شتابی دارد ماه خورشید نمایش ز پس پرده زلفآفتابیست که در پیش سحابی دارد چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشکتا سهی سرو تو را تازه‌تر آبی دارد غمزه شوخ تو خونم به خطا می‌ریزدفرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد آب حیوان اگر این است که دارد لب دوستروشن است این که خضر بهره سرابی دارد چشم مخمور تو دارد ز دلم قصد جگرترک مست است مگر میل کبابی دارد جان بیمار مرا نیست ز تو روی سؤالای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد کی کند سوی دل خسته حافظ نظریچشم مستش که به هر گوشه خرابی دارد تفسیر :شک و تردید را کنار بگذارید و آنقدر مته به خشخاش نزنید! گله و شکایت از مشکلات هیچ دردی را درمان نخواهد کرد. سعی کنید واقع بین بوده و از دوستان صدیق خود کمک بگیرید تا موفق شوید.بخشش و گذشت را سرلوحه کار خودتان قرار دهید. فرصت ها را غنیمت شمرده و کمال استفاده را از روزهای عمر بکنید. در عشق ثابت قدم و صادق باشید و از ریا و دورویی حذر کنید. ما را همه شب نمی‌برد خواب ای خفته روزگار دریاب در بادیه تشنگان بمردند وز حله به کوفه می‌رود آب ای سخت کمان سست پیمان این بود وفای عهد اصحاب خار است به زیر پهلوانم بی روی تو خوابگاه سنجاب ای دیده عاشقان به رویت چون روی مجاوران به محراب من تن به قضای عشق دادم پیرانه سر آمدم به کُتّاب زهر از کف دست نازنینان در حلق چنان رود که جُلّاب دیوانه‌ی کوی خوبرویان دردش نکند جفای بواب سعدی نتوان به هیچ کشتن اِلّا به فراق روی احباب ۩۩۩ ☫برآستان جانان (طریقت)حافظ ☫ ۩۩۩ اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش حریف خانه و گرمابه و گلستان باش شکنج زلف پریشان به دست باد , ...ادامه مطلب

  • خوشا خوانسار وُ وضع بی مثالش(دههء اول اسفند هرسال) 1401

  • ۩۩۩ به روز دوم اسفند هرسال ۩۩۩ ۩۩۩ ☫ خوشا خوانساروُ وضع بی مثالش ☫ ۩۩۩ خوشا خوانسار وُ وضع بی مثالش خوشا آن لهـجهء شیرین بیانش به روز دوم اســفــند هـــرسال زبانِ مـــادری گردید: نامشچه خوش یُمن وُ چه زیبا شهر خوانسارهر ایــرانی بُـــود وِرد زبــانــــش گــــذار هر کسی افــتــد به بازار کننداین مردمان شیرین دهانش به گِردو و عسل یا با لواشکدهد سوغاتی بهر میهمانش به آلو، برگ زردآلو وُ گیلاس ز مغز هسته های میوه جاتش همه دانند در هر جای دنیا فراوان باشد از نوع گِرانشدیار ما دیار چشمه ساران بُود این افتخار مردمانش اگر آید به شهر ما رفیقی به استقبال او، پیر و جوانش برایش می کنند تعریفِ خوانسارز آثار قدیم ، از باستانش چنان مهمان را گیرند تحویل که گویا نیست وی اندر گمانش هر آنکس می برد او را به منزل پذیرآ میشود مانند جانش چنین است خصلت مردان خوانسار نه مردان بلکه کُلِّ مردمانشخدایا شهرم از آسیب محفوظ که مِثل سیل، ناید بر زوالش بیارا ظاهر آن را به نحوی که باشد افتخار اندر نهانش (طریقت)باز شرح وصف خوانسار روان وُ ساده ، شیوا بر زبانش یکی از دانشجویان ، مجموعه اشعار شاه نعمت الله ولی را که از اینترنت پیرینت کرده بود ، به من ارائه کرد. با بررسی آن و مراجعه به اسانید معتبر، دانستم که متأسفانه افراد سودجو و فاسد، با تحریف و جابجا کردن ابیات وی، اغراض سیاسی خود را دنبال کرده اند. لذا تصمیم گرفتم که اشعار وی را آنگونه که هست در وبلاگ خود منتشر نمایم بدون آنکه موضع خاصی نسبت به آن داشته باشم. البته برخی ابیات غیر مهم را حذف کرده و بجای آن نقطه چین نهاده ام. از باب مقدمه می گویم که شاه نعمت الله ولی، از عرفای قرن هشتم و معاصرحافظ شیرازی بوده و95 سال عمر کرده است و مزار او در, ...ادامه مطلب

  • خوانسار است وبس

  •  خوانسار است وبس   جنگل و یک کلبه و گیتار، خوانسار است وبسگردش سرچشمه و خونسار،خوانسار است وبس بوی نم نم های باران، شُرشُرآب و نسیمکاهگل با عطر گندمزار، خوانسار است وبسجیک جیک خیس گنجشکان روی شاخه هانغمه های مخمل بازار،خوانسار است وبسقل قل کتری چای و دود هیزم در اجاقاستکان و نعلبکی گلدار، خوانسار است وبسجام در جا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها